جدول جو
جدول جو

معنی چله داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

چله داشتن(بِ مُ تَ)
آداب چله نشینی را معمول داشتن. معتکف چله خانه بودن. به عبادت و ریاضت مخصوص چله مشغول بودن. چله نشینی کردن و چله نشین بودن. شرایط و آداب چهل روزۀ عبادت مخصوص را به جای آوردن:
گله در چول و غله اندرچال
نتوان داشت چله از سر حال.
اوحدی.
بر سر پای چله داشته ام
وآن نه از بهر زله داشته ام.
اوحدی.
رجوع به چله و چله نشین و چله نشینی شود، در روز چهلم مرگ کسی عزاداری کردن چله داری کردن. چلۀ مرگ عزیزی را به پا داشتن. در چهلمین روز مرگ کسی مشغول عزاداری بودن. و رجوع به چله و چله دار و چله داری و چله داری کردن وچله گرفتن شود
لغت نامه دهخدا
چله داشتن
در چله خانه معتکف شدن مدت چهل روز مدت چهل روز بعبادت و ریاضت پرداختن، در روز چهلم مرگ عزیزی مراسم خاصی برپا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
چله داشتن
پرشاخه شدن درختان و گیاهان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم داشتن
تصویر چشم داشتن
توقع داشتن، امید و آرزو داشتن، در انتظار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلبه داشتن
تصویر غلبه داشتن
چیره و پیروز بودن، کنایه از بیشتر بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزه داشتن
تصویر مزه داشتن
کنایه از خوشایند بودن، مزه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبه داشتن
تصویر تبه داشتن
باطل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم داشتن
تصویر چشم داشتن
توقع و امید داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلد داشتن
تصویر بلد داشتن
رهبر داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم داشتن
تصویر چشم داشتن
انتظار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چشم داشتن
تصویر چشم داشتن
انتظار داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
لديك ذروةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
Crest
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
crêter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جرأت داشتن، نترسیدن، گنجایش داشتن، زهره داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
crestear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
alcançar o cume
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
достигать вершины
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
den Gipfel erreichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
osiągać szczyt
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
قله تک پہنچنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
শীর্ষে পৌঁছানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
ไปถึงยอด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
kufika kileleni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
zirveye çıkmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
頂上に達する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
досягати вершини
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
להגיע לפסגה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
정상에 오르다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
mencapai puncak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
चोटी तक पहुँचना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
de top bereiken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
raggiungere la cima
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قله داشتن
تصویر قله داشتن
峰顶
دیکشنری فارسی به چینی